بیدار باشِ روزانه ی من !



محبت چیست؟

آدمی بدون آن بزرگ شود، تبدیل به یک هیولا در بزرگسالی می شوند.

آن بزرگ شوند، انگاز ظرف دلشان کوچک می شود. انگار دلشان مچاله می شود. بعد از هر دعوایی دلشان می خواهد تا عمق وجودشان بلند بلند گریه کنند و ناله سر دهند و اینکه یک دست نوازش بزرگتر ب سرشان بیاید و دست بکشد و احساس امنیت کنند. تا بگوید که این تو نبودی! شیطان بود.

آدم هایی که بلند بلند فریاد می زنند، دلشان ژر از درد است. آدم هایی که زود عصبانی می شوند، کمبود محبت را با تمام وجود حس کرده اند که حالا زود جوش می آورند.


اونایی که درباره ی الی رو دیدن ، خیلیا توی این موضوع مونده بودن که آیا اون جنازه ای که نشون داده شد ، الی بوده یا نه.

اما باید به این افراد بگم که سخت در اشتباهید چون گره فیلم اینجایی نیست که اکثریت مردم توش موندن.

در اینکه اون جنازه ی الی بوده ، شک نیست.

شما فقط کافیه نسخه ی خانگی فیلم درباره ی الی رو بگیرید و سکانس جنازه رو استاپ کنید تا مطمئن بشید اون الیه.

گره جای دیگه است.

من به عنوان کسی که این فیلم رو سه بار دیده ، مو به مو توی صحنه ها دقت کردم و فهمیدم که موضوع از چه قرار بوده.

الی ، غرق نشده !!!

الی رو غرق کردن!!!!

اما کی این کارو کرده؟

کسی به نظرتون نمیاد ؟!

بله.

نامزد الی این کارو کرده.

این رو از شواهد موجود میشه اثبات کرد.

الی موقع راه افتادن ، توی صندوق صدقات ، حلقه شو می اندازه.

سپیده به جمع میگه: من میدونستم که الی نامزد داشته.میگفته میخوام به هم بزنم الآن دوساله.نامزدم اذیتم میکنه ولم نمیکنه!

وقتی الی میره بیرون زنگ بزنه ، احمد میره دنبالش.

الی داشته تو ماشین با مامانش حرف میزده.

"مامان فقط چیزه.اگه کسی زنگ زد ، نگو من شمالم.اصلا نگو من کجام"

نمیگه به علیرضا"نامزد" چیزی نگو.

چرا؟؟!!!

تو ماشین ، الی و احمد دارن با هم حرف میزنن.

یه دفعه گوشی الی زنگ میخوره.

الی رد تماس میزنه و میگه آشناس بعدا خودم بهش زنگ میزنم.

احمد داره تو لاین کند رو میرونه.

همون لحظه بعد از قطع گوشی الی ، یه ماشین از کنارشون رد میشه با بوق ممتد!

جلوی اینا ماشین نبوده.

بعد تصویر میره به شیشه ی جلوی ماشین و ما توی صحنه ، چند تا ماشین میبینیم جلوی ماشین احمد: یه پراید نقره ای و یه پراید یشمی!!!و فکر کنم یه وانت!

فردا که نامزد الی میاد شمال ، صحنه از پشت ماشین نامزد میره به جلو.یه پراید یشمی درست عین همون ماشین.

و اما از تک تک رفتارهای نامزد اون می تونید بفهمید که قاتل اوست.

از دیدن جنازه تا شنیدن خبر مرگش و.

خیلی ریلکسه.و همه اش میخواد موبایل الی رو ببینه.

شاید میخواد شماره ی خودشو پاک کنه!!

چون آخرین تماسی بوده که با الی داشته.

الی داره بادبادک هوا میکنه.همه اش به ساعتش نگاه میکنه.میگه باید برم و میره.

بچه ها هیچ کدوم ندیدن که الی بره توی آب.

اگر الی بود ، بچه ای غرق نمی شد.

و اما صحنه ی آخری که توی فیلم می بینیم و ضربه ی نهایی رو برای قطعیت بخشیدن به احتمال ما می ده :

نامزد الی از سردخونه میاد بیرون و سوار ماشینشه.

موقع رانندگی خیلی ریلکسه.

زیر لب جمله ای میگه که فقط با یه لب خونی ساده میشه فهمید که چی گفت.

میگه:

"من گفتم نره"!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

جالب اینجاست که در کارهای آقای فرهادی ، اکثر افراد چادری و نمازخون ، بدترین آدم ها هستن.مثلا چادریا حتما کلفتن.!!

این آقا علیرضا هم نمازخون بودن.

و اینکه همه توی ویلا چه فکرایی راجع به الی میکردن و میگفتن چه نامزد خوبی دار.آه این گرفتتش.

به نظر من این فیلم یه فیلم کاملا بسته بود.نه پایان باز.



آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها